خده م...مون
نوشته شده توسط : صادق

 

 

از كنارت رد

مي شدم

ديدمت يهو

بهت خيره شدم

اما

نديدم تورو

اره نشناختم

اوني كه با من بود اينه؟!


اوني كه حتي يه لحظه نميتونست دوريم رو تحمل كنه اينه؟!!

چه عوض شدي؟!

انگار دوريم بهت ساخته

انگار فقط من بودم اوني كه باخته

با نگات بهم زل زدي

با لبات پوزخند زدي

اين بود عشقي كه ازش حرف مي زدي؟!!

پس نگو كه منو خواستيو

من تركت كردم..

اگه باور نداري ببين در حال مرگم!!

ديگه عادت كردم به نبودنت

يا حتي يه لحظه نديدنت

برو ديگه

اينجوري بهتره

من ديگه اون من نيستم

عوض شدم

دينت با نديدنت فرقي نداره

بسوز!! كه ديگه خندت دردي نداره!!

 





:: موضوعات مرتبط: دل نوشته هام , ,
:: بازدید از این مطلب : 382
|
امتیاز مطلب : 49
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
تاریخ انتشار : دو شنبه 27 دی 1388 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: